به گزارش خبرگزاری برنا، توافق ایران و روسیه روز جمعه در ۴۷ بند به امضای ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان رسید. این توافق که در سه سال گذشته به طور مستمر در جریان انتشار اخبار و زمینههای شکلگیری نهایی قرار داشت، طیف گستردهای از همکاریهای نظامی، علمی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی میان دو کشور را دربر میگیرد که تعهدات متقابلی را در کنار تعاملات سیاسی مرسوم گذشته ایجاد میکند. سطح این توافق آنگونه که تحلیلهای داخلی و روسی آن را ارزیابی کردهاند، عمق سیاسی و ژئواستراتژیک روابط تهران و مسکو را افزایش میدهد و از این پس به طور رسمی مورد اجرای طرفین قرار خواهد گرفت. چند نکته مهم درباره شکلگیری و امضای این توافق و زمانبندی امضا و اجرای آن وجود دارد که به اهمیت آن میافزاید.
مدیریت زمان در سیاست
نخستین موضوع درباره توافقنامه همکاریهای ایران و روسیه که واکنشهای بینالمللی را نیز دربر داشته، زمانی است که دو کشور برای امضای آن انتخاب کردهاند. گرچه هم تهران، هم مسکو انتخاب زمان سفر پزشکیان به مسکو برای امضای قرارداد را اتفاقی و بدون در نظر گرفتن همزمانی آن با مراسم تحلیف ترامپ در ایالات متحده عنوان کردهاند، اما این قرابت اتفاقی، چند پیام مستقیم داشته است. نخست اینکه روسیه در آستانه ابراز تمایل به انجام مذاکرات رودررو با رئیسجمهور آمریکا طیف گستردهتری از موضوعات را برای بحث با حریف آمریکایی خود روی میز خواهد گذاشت. به عبارتی میز روسی فقط دربرگیرنده مسائلی از قبیل جنگ اوکراین و مواضع متقابل اروپا و آمریکا با مسکو نخواهد بود، بلکه مسئله ایران به عنوان شریک راهبردی روسیه بر اساس بند ۴ ماده ۵ این معاهده درزمینه مقابله با تهدیدات نظامیو امنیتی مشترک و چالشهای منافع و امنیت مشترک طرفها طبق بند یکماده ۹ همین توافق باید مورد توجه باشد.
در این راستا بعد از تمایل ترامپ برای مذاکره با پوتین درباره اوکراین، بعید نیست که مسئله هستهای ایران و تحریمها و فشارهای حداکثری مد نظر آمریکا مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد. باز شدن دالان دوم رایزنیهای سیاسی غیرمستقیم ایران و ایالات متحده از طریق روسیه امکان افزایش ابتکارعمل دستگاه دیپلماسی را برای کاهش یکجانبهگرایی غرب باز میکند، بخصوص اینکه اروپا بر خلاف دوراول ریاستجمهوری ترامپ این بار تفاهم بیشتری را با ایالات متحده (به خاطر مسئله اوکراین) از خود نشان داده و ابراز تمایل تروئیکا به همکاری با او میتواند کفه دیپلماسی و تنش را به سود غرب سنگین کند.
چنانچه این همزمانی بر این سیاست استوار شود که راستای استراتژی ایران و روسیه را مقابل یکجانیهگرایی سیاسی، اقتصادی و نظامی تقویت کند، میدان تفاهم جدید برای ممانعت از فشار و زیادهخواهیهای احتمالی گسترده و قابل توجه خواهد بود. واکنش اولیه اتحادیه اروپا به امضای این توافق را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. موضعگیری صریح اروپا نشان میدهد که این توافق برای غرب به منزله اهرم جدیدی در مقابل فشارهاست.
آنیتا هیپرسخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در نشست با خبرنگاران در بروکسل گفت: «ما موضع و پیام روشنی داریم که همواره در خصوص همکاری روسیه با ایران منتقل کردهایم و در این مورد نیز هیچ شگفتی وجود ندارد.» وی ادعا کرد: «این همکاری پیام بسیار روشنی ارسال میکند که با وجود ادعاهای روسیه، آنها علاقهای به صلح ندارند و پیام آنها کاملاً غیرصادقانه است.» مقام اروپایی در ادامه اظهارات ادعایی خود افزود: «این اقدام نشان میدهد که روسیه بهشدت بهدنبال کمک برایتجاوز غیرقانونی خود (به اوکراین) است.»
جعبه ابزار سیاسی ایران در اقتصاد گستردهتر شد
از طرفی همزمانی تعمیق همکاریهای ایران و روسیه با آمدن ترامپ در بخشهای اقتصادی نیز قابل تامل است. یکی از موضوعات مهمی که در سالهای گذشته موانع بزرگی را پیشروی اقتصاد ایران ایجاد کرده، انتظارات تورمی و نظارهگری در قبال افزایش فشار و گرانیهای متناوب بوده است. این معضل بعد از تحریمهای غرب، بخصوص بعد از دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، خروج او از برجام و افزایش تحریمهای متعدد و متنوع، بازارهای ایران را وارد فاز سیاسی انتظارات تورمی و افزایش احتمالی فشارهای اقتصادی کرده، به نحوی که در چند ماه گذشته - از زمان حضوردوباره ترامپ در رقابتهای انتخاباتی تا پیروزی او- قیمت ارز حدود ۳۰ درصد افزایش داشته و راهاندازی بازار توافقی از سوی بانک مرکزی به عنوان یکی از بسترهای توافق ایران و روسیه امکان تثبیت قیمت دلار را کاهش داد. سیگنال مستقیم این توافق به بازارهای پولی ایران در وهله نخست این خواهد بود که دامنه ابزار سیاستگذاران ایران برای محدود کردن فشارهای تحریمی غرب افزایش داشته است.
از سویی این پیام به غرب منتقل میشود که جبهه اقتصادی طرفهای تحریمی در جنگ اقتصادی در حال تقویت است و ممکن است فشارهای حداکثری آنگونه تاکنون بر اقتصاد تاثیر گذاشته، موثر واقع نشود. این دریافت قدرت دیپلماسی در عرصه سیاسی را افزایش میدهد و در حوزههای داخلی فعالان اقتصادی و بخش خصوصی را به تکاپو برای ایجاد بازارهای جدید و تصاحب ظرفیتها وامیدارد. استقبال بخش خصوصی ایران در روزهای گذشته نیز از همین نگاه منشاء میگیرد، چنانکه نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و روسیه در آستانه توافق به برنا گفته بود، بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی روسیه، تقویت پیمانهای منطقهای و استفاده از نیروی متخصص داخلی میتواند به توسعه و رشد اقتصاد ایران کمک شایانی کند. استقبال فعالان اقتصادی از این توافق بدون تردید از حجم تاثیرات روانی گمانهزنیها و فشارهای احتمالی دولت ترامپ در این دوره میکاهد.
کاهش تنش اقتصادی در بزنگاه سیاسی
زیر پوسته تحریمهای غربی فقط جنبههای روانی محدودیتها و اخلال در تجارت ایران نبود که سیاست آنها را تامین میکرد. غرب با دستاویز تحریم علاوه بر تحمیل فشارها بر روی فروش نفت ایران و ارزآوری اقتصادی این خط را پیگیری کرده است که سیاستهای پولی در اقتصاد ایران را ناکارآمد کند. در مقاطع زمانی مختلف این سیاست غرب موجب بروز جهشهای نرخ ارز و در برخی مواقع باعث ایجاد تنگناهای عملکردی سیاستگذاران در کنترل بازار شده است. همزمان با تلاش غرب برای ایجاد التهابات ارزی در ایران که تغییرات سیاسی ایالات متحده را به اهرم صعود نرخها تبدیل کرده است اعلام راهاندازی شبکه پولی و بانکی مستقل میان ایران و روسیه، با سه سرفصل اصلی «استفاده از پولهای ملی در تجارت دو کشور»، «امکان اتصال پیامرسانهای بانکی و بومی دو کشور موسم به سپام و SPFS» و «امکان اتصال شبکه پرداخت کارتی دو کشور» میتواند سیاست اقتصادی جدیدی باشد که تهران را در مواجهه با افزایش فشارها تا حدودی یاری کند.
مجموعه اقدامات انجام شده در دایره توافق ایران و روسیه نه تنها جنبههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی داشته است، بلکه این پیام را به غرب مخابره میکند که دیپلماسی سیاسی و اقتصادی ایران در برابر تحریمها دست بسته عمل نمیکند و این امکان را پیگیری خواهد کرد که در آینده بتواند از طریق روابط با همسایگان و حضور فعال در پیمانهای جمعی راههای جدیدتری را در مقابله با تحریمها تجربه کند. گام اول ایران در بدو ورود ترامپ حتی اگر چشمانداز زودبازده هم نداشته باشد در محاسبات غرب بیتاثیر نخواهد بود. ایران در مرحله اول هنگام ورود ترامپ گزینههای بیشتری را در حوزه سیاسی و اقتصادی برای خود ایجاد کند، حتی اگر روند آینده در عرصه بینالمل به سمت تقابل بیشتر میل داشته باشد. از این رو منطقی به نظر میرسد که تهران نیمنگاه به پیگیری مذاکره و کاهش اثر فشار حداکثری را همزمان در دستور کار خود قرار داده باشد.
انتهای پیام/